محل تبلیغات شما
صفحه دوم: یه صدا های عجیب:تو انتخواب شده ای منتظرت هستیم از خواب مثل دیوونه ها پریدم اطرافم رو نگاه میکردم خیلی عرق کرده بودم جوری که لباس هام خیس شده بود نگاه ساعت کردم دیدم ساعت شیشه مثل اینکه خیلی خوابیده بودم رفتم و در کمدم رو باز کردم یه کت مشکی با خط های قرمز و یقه های بلند و شلوار همون کت هم پوشیدم رفتم جلوی آیینه و دیدم که چه چیزی شدم مو های بلند قهوه ایم به این لباس ها میومد خیلی از شکلی که داشتم راضی بودم در اتاقم رو بازکردم خواهرم و و

ویلای نفرین شده قسمت پنجم

فصل چهار ویلای نفرین شده

فصل سه ویلای نفرین شده

های ,رو ,خیلی ,ساعت ,لباس ,مثل ,های بلند ,دیدم که ,و دیدم ,جلوی آیینه ,رفتم جلوی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دزدگیر سیماران